تناسخ از نظر شیخ اشراق ملاصدرا

thesis
abstract

انتقال ارواح از بدن های مادی به بدن های مادی دیگر به هنگام مرگ، که «تناسخ» نامیده می شود دارای اقسامی است و از دیرباز مورد بحث و بررسی و اعتقاد برخی از دانشمندان، حکما، متکلمان بوده تا مسئله کمال نفس انسانی را توجیه کند. در میان فلاسفه مسلمان،سهروردی و ملاصدرا بیشترین احتمال را به بحث تناسخ داشته و آن را کاملاً جدی تلقی کرده که با مراجعه به آثار سهروردی در می یابیم که وی موضع گیری های متفاوتی در این باره داشته است. و مجموعاً در نه رساله از رسائل خود به مسئله تناسخ پرداخته، او در آثار خود به بیان هشت استدلال تناسخیان پرداخته که به چهار استدلال پاسخ داده و از عدم درستی آن را نشان داده و در مهمترین کتاب خود حکمت الاشراق(کتابی که منشور اندیشه سهروردی و الگوی همه حکمای اشراقی است) ضمن ورود به بحث و بازنمودن ابعاد پنهان تناسخ نسبت به، بطلان آن ،موضع گیری صریحی نمی کند. اما تناسخ ملکی نزد وی به هیچ وجه پذیرفته نیست، چنین اعتقادی را حتی مخالفان شیخ اشراق در زمان حیاتش به وی نداند از سوی دیگر در ابطال ادله تناسخ میان سهروردی و ملاصدرا تفاوت کاملاً محسوسی مشاهده می شود که این تفاوت در روش ابطال این دلایل از جانب آنان است . سهروردی درواقع با تکیه بر مبانی فلسفی خود نظریه تناسخ را نظریه ضعیف و نادرست می داند و این امر موجب اجمال در نقد استدلال های تناسخیان در آثار وی گشته در واقع او دغدغه اصلی اش معرفی نظام اشراقی خود است. و مسئله دیگر این که باوجود تأثیر فراوان سهروردی بر صدرا، اما این دو فیلسوف در تبیین تناسخ در مقام تعریف و توصیف دو نگاه متفاوت داشتند. آنچه نزد منطق دانان مطرح است تقدم «مای» حقیقه و مای «شارحه» بر «لم» اثبات است که این نظم منطقی چندان در بیان این موضوع در آثار شیخ اشراق رعایت نشده است. اما صدرالمتألهین مباحث نفس و در پی آن تناسخ را به صورت مستقل و یکجا مطرح می کند. اما نفس شناسی سهروردی از نظم منطق بی بهره است و از نظر ملاصدرا تناسخ یک تناقض فلسفی است و امکان وقوعی ندارد او براساس حرکت جوهری،نفس ، جسمانیه الحدوث است و به تدریج هماهنگ با آن رشد می یابد و زمانی که در این دنیا به استکمال رسید از بدن جدا می شود و به عالم برزخ می رود و اساساً عقلاً غیر ممکن است که نفس فعلیت یافته به حالت قوه بازگردد و از آن بدن دیگری گردد پس تناسخ به معنی بازگشت نفس به بدن انسان و غیر آن محال است.

First 15 pages

Signup for downloading 15 first pages

Already have an account?login

similar resources

پیامبری حکیمان با تکیه بر آراء شیخ اشراق و ملاصدرا

تاریخ کهن ودیرپای حکمت وحکیمان نامدار ملل واقوام، بویژ ه یونان، از ابعاد مختلف ظرفیت بحث وتعمق وتحقیق وپژوهش دارد. یکی از آن ابعاد، ادعای پیامبر بودن آنان ویا دست کم منشأ وحیانی داشتن نظرها، ایده‌ها ودانشهای آنان است. در این مقاله، این موضوع با تکیه برآراء سهروردی وصدر المتأ لهین مورد بررسی شده است. آن هم از این جهت که به نظر می‌رسد این دو بزرگوار بیش از دیگران بدین موضوع پرداخته‌اند وتصریحات ...

full text

شیخ اشراق و حکمت اشراق

این پژوهش در دو بخش اصلی تنظیم یافته است. بخش نخست، که عنوان مقدمه را دارد و طی مقاله حاضر به نظر خوانندگان می رسد، خود شامل دو بحث مقدماتی است: بحث اول به ویژگی های شخصس شیخ اشراق، از تولد تا وفات، اختصاص دارد و بحث دوم حاوی سرفصلهایی پیرامون منابع حکمت اشراق، مبادی فکری شیخ اشراق و تاثیرات کلی مکتب او بر متاخران است. در بخش دوم این مقال، که با مقاله دیگری آغازمی شود، دربارۀ نوآوریهای شیخ اشرا...

full text

معرفت‌شناسی از منظر شیخ اشراق

بی‌تردید معرفت و خردورزی همراه و همزاد آدمی، بلکه هویت و حقیقت اوست. آدمی از روز نخست به دنبال شناخت جهان و انسان و مبدأ و معاد برآمد و به واکاوی دستگاه فاهمه و ذهن خود نیز پرداخت و تا حدودی به راز و رمز معرفت پی برد. هر چند برای دانش معرفت‌شناسی پیشینۀ دیرینی در تاریخ دانش به عنوان شاخه‌ای مستقل از فلسفه دیده نمی‌شود؛ اما امروزه معرفت‌شناسی یا نظریه معرفت به عنوان شاخه‌ای مستقل از فلسفه رواج د...

full text

نقد و تحلیلِ خوانش ملاصدرا از شیخ اشراق در مسئلۀ رابطۀ وجود و نور

هدف: این مقاله به بررسی و نقد خوانش ملاصدرا از شیخ اشراق در مسئلۀ رابطۀ نور و وجود می‏پردازد. روش: در این ‌تحقیق از روش تحلیلی توصیفی که در پژوهشهای نظری مدّ نظر است، بهره برده‌ایم. یافته‌ها: ملاصدرا نور مورد نظر شیخ اشراق را با وجود، یکی می‌داند. این اعتقاد پایه‌ای می‌شود تا همۀ آرای شیخ اشراق را وجودی تفسیر کند؛ در حالی که دلایلِ چندی نشان می‌دهد نورِ مورد نظرِ شیخ اشراق با وجودِ صدرایی یکی نیست؛ ...

full text

بررسی خوانش تحلیلی ـ انتقادی عالم مثال شیخ اشراق از دیدگاه ملاصدرا

استناد به استدلالاتی چون «امتناع انطباع کبیر در صغیر» و «صور موجود در خواب» از جمله دلایل اساسی شیخ اشراق در قائل شدن به عالم مثال است. وی به جهت نقش واسطی عالم مثال میان عالم ماده و عقول بسیاری از حقایق هستی‌شناختی و معرفت‌شناختی، همچون بهشت و جهنم صوری، شیاطین و اجنه صوری، نغمه‌های خوش و رایحه‌های دل‌انگیز از احوالات سالکان، صور ملائکه، منشأ کرامات و معجزات، صور خواب و رؤیا، و وحی و الهام را ...

full text

My Resources

Save resource for easier access later

Save to my library Already added to my library

{@ msg_add @}


document type: thesis

دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی

Keywords

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023